آدم متأسفانه مىبیند چیزهایى که به نام انتقاد از دولت و نقادى دولت، امروز گفته میشود، شکل همین تخریب را دارد: یعنى انکار امتیازات، قبول نکردن برجستگیها و کارهاى خوب، و درشت کردن و برجسته کردن ضعفها. خب بله، ضعف هست. هر دولتى بالاخره ضعف دارد؛ انسانها ضعف دارند دیگر؛ ضعفها را بگویند، قوّتها را بگویند. جمعبندىِ کار یک دولت، آن وقتى است که ضعفها و قوّتها را منصفانه پهلوى همدیگر قرار بدهند؛ آن وقت میشود جمعبندى کرد. نه اینکه بیایند یکسره بنا کنند به بدگویى کردن و انکار کردن همهى خصوصیات. بنده سهتا نقطهى اصلى را - حالا بیش از این نقاط وجود دارد - در اول عرایضم گفتم. خب این سه چیز را بگویند - آنچه که در زمینهى روحیهى دولت و گفتمان اساسىِ دولت هست، آنچه در زمینهى نوع عملکرد دولت هست، آنى که در زمینهى خلقیات دولتىِ مجموعهى دستاندرکار هست - بعد بگویند بله، آنجا هم فلان کار ضعف دارد؛ این اشکالى ندارد. این را با گوش جان بایستى شنید و پذیرفت. اما اینها نباید با بىملاحظهگى، ندیده گرفتن و بىاعتنایى کردن و حتّى بعضى از نقاط قوّت را به عنوان نقطهى ضعف معرفى کردن، همراه باشد.
دیدار رئیسجمهوری و اعضاى هیئت دولت 87/6/2